بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

جسارت کرده ایم ده روز را گفته ایم دهه کرامت و سالیانی است که بر سر سفره کرامتتان نشسته ایم. از 1231 سال قبل که خداوند خواست و عدو سبب خیری عظیم برایمان شد. از 1231 سال قبل که شما کریمانه، آباء و اجدادمان را به خادمی برگزیدید. چه کسی گفته که با یک گل بهار نمی شود؟! ای امام رئوف! با آمدنتان بهار جاری و ایرانمان گلستان موسی بن جعفر شد. گلستانی که همیشه بهار خواهد ماند.

ای بانوی کریمه! گفتی برویم قم چون از پدر شنیده ای که آنجا مرکز شیعیان است. از قول پدر گفتی و از حکمت خدایش نگفتی. نگفتی که می آیی تا برای شیعیانت مادری کنی. نگفتی که می آیی تا عالِم پروری کنی. نگفتی که می آیی تا دربهای بهشت را بگشایی. نگفتی که می آیی تا ماه مجلس شوی. نیاز نبود که بگویی. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟!

::

::

بی تعارف

نظرات  (۴)

سلام خسته نباشی
کم کم دیگه داری شاعر هم میشیا!!!
موفق باشی
.....................................
بی تعارف: سلام
شما دعا کن انشاالله!
سلام
آقا بیا دلت رو راضی کن و اسم وبلاگت رو بذار " سالنامه و یا نهایتاً 2 ماهنامه ی بیتعارف " ...
جدی میگم...یه چیزی هست به اسم مخاطب که یه انتظاراتی داره...وقتی شما هر موقع دلت خواست آپ میکنی ، شخصیتش زیر سوال میره ...
من که به شخصه ناراحت میشم...
راستی : مطلب زیبایی بود!
یا علی
....................................
بی تعارف: سلام
به فکرش هستم.
ممنون
یا زینب
با عمار موافقم
ولی انصافا زیبا بود نوشتت
سلام رفیق دردودل جالبی بود.به امیددیدار.ایام به کام.
.............................................
بی تعارف: سلام
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">