بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسن» ثبت شده است

دیشب که علیرضا داشت مناجات می‌خواند شروع کرد روضه خواندن برای حضرت خدیجه و وصل کردش به روضه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها. بچه‌ها هم داشتند زار زار گریه می‌کردند اما اشک من گوشه‌ی چشمم گره خورده بود و سرازیر نمی‌شد! تا آن لحظه شک داشتم ولی دیگر مطمئن شدم که زیارت مدینه حالم را عوض کرده است. تصاویر بقیع و مسجدالنبی پشت سرهم در ذهنم مرور می‌شد. شاید دنبال دلیلی می‌گردم که حال ناخوشم را توجیه کنم اما هنوز بعد از سفر، یک دل سیر در مجلس روضه، گریه نکرده‌ام... چند دقیقه پیش رفتم سراغ یادداشت‌های سفرم؛ به قسمتی رسیدم که نوشته بودم: «مدینه فقط همان مدینه‌ی روضه‌ها... اینجا خبری از مدینه نیست...» و من هم‌چنان از سفر فقط تعجب و حیرتش را یادگاری دارم!

::

پ.ن:

+ ولادت کریم آل عبا علیه‌السّلام مبارک...

بی تعارف

وقتی علی صدا می‌زدش، به‌جای این‌که به شوهرش نگاه کند، سرگردان نگاه حسن و حسین می‌شد! نامش «فاطمه» بود اما بعدا خواست «امّ‌البنین» صدایش کنند.

::

پ.ن:

+ چه مادری، چه پسری...

+ حتما به اینجا سر بزنید: (+)

بی تعارف

صحن و سرا که نداری

گنبد طلا که نداری

پرچم سیاه که نداری

بــمیرم بــَــرات...

::

پ.ن:

+ هفتم صفرماه به روایتی معتبر شهادت امام حسن مجتبی علیه السّّلام است.

+ در حسرت زیارت بقیع به نفس نفس افتاده ام...

+ «یا مُعزّ المؤمنین» چه ذکر زیبایی است. (+) کمتر از یک مگابایت.

بی تعارف