بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غلامحسین روزافروزی» ثبت شده است

إنّا لله و إنّا إلیه راجعون

::

آن طور که پدرم تعریف می‌کرد «عموغلام» از بچگی، بزرگِ خانواده بود. در تمام دوران کودکیِ پدرم، شخصیتی به نام «داداش غلام» وجود دارد که در شیطنت‌ها، ترس از او و در تصمیم‌گیری‌ها، تبعیت از او جزءِ جدانشدنی خاطرات است. هرچند من آن روزها نبودم ولی بارها شنیدم که پدربزرگم در حال احتضار، چندین روز چشم‌انتظارِ پسرِ بزرگش «غلام» ماند و یک لحظه دیدارش کافی بود تا با آرامش تسلیم مرگ شود. کسی که شاید این روز‌ها شادمان از دیدار دوباره‌ی پسرش است. (امیدوارم آن‌جا حالشان خوب باشد.)

من هم بخشی از خاطرات خوش کودکی‌ام برمی‌گردد به همان خانه‌ای که شب‌های یلدا بهترین میزبان بود تا بزرگ‌ترها دور هم جمع شوند و حافظ بخوانند و ما کوچک‌ترها چند دقیقه ای هم که شده برای خوردن آجیل و میوه‌های مخصوصِ آن شب از بالا و پایین رفتن از پله‌های چوبی منصرف شویم و در جمع بزرگان بنشینیم. اما امروز مهم نیست که آن خانه دیگر وجود خارجی ندارد و شاید مهم نباشد که شب یلدای هرسال خبری از فامیل‌هایمان نداریم چون تازه می‌فهمم شیرینیِ آن خاطرات را مدیون نگاه مهربانِ صاحب آن خانه یعنی عموی بزرگم و وجود پرمحبتش هستم.

حالی ندارم تا بیشتر برای‌تان بگویم که «عموغلام» با رفتنش چه داغی بر دل‌مان گذاشت. فقط به رسمِ رفاقت و آشنایی ممنون‌تان می‌شوم اگر شادیِ روحش فاتحه ای بخوانید تا شاید جبرانی باشد از طرف من برای ذره‌ای از خوبی‌هایش. اسم کاملش «غلامحسین روزافروزی» بود و مگر می شود ارباب‌مان امام حسین علیه السّلام وقتی ببینند غلامحسین را آورده‌اند عنایتی به غلامشان نکنند؟!

::

پ.ن:

این روزها تمام فامیل از شهرهای مختلف جمع می‌شوند تا در مراسمِ ختمِ عموغلام شرکت کنند. فامیل‌هایی که بعضی‌هایشان بعد از ماه‌ها و شاید سال‌ها از هم‌دیگر باخبر می‌شوند. خیلی‌ها در دلشان، خود را سرزنش می‌کنند که ای کاش این اواخر توجه بیشتری به آن مرحوم می‌کردند یا حالی از او می‌پرسیدند اما اصلا به روی خودشان هم نمی‌آورند! نمی‌‌خواهم یقه‌ی کسی را بگیرم، فقط لطف کنید بیشتر قدر هم را بدانید، بیشتر از حالِ هم خبر داشته باشید، همین!

بی تعارف