بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

استخاره اش حرف نداره!

حدودا پنجاه سال داشت ولی پیرتر نشون می داد. واسه جراحی چشم بستری شده بود. پسر و دختر جوانی، همه ی کارهاش رو انجام می دادن. وقتی از اتاق رفتن بیرون، بهش گفتم: چه بچه های خوبی داری؟ معلومه خیلی دوستت دارن؟

گفت: ممنون، لطف داری. فرشاد پسرمه و مهسا نامزدشه. چند ماهه باهاش دوست شده. دختر بدی هم نیست اما رفتم پیش حاج آقای فلانی، میشناسیش که؟! استخاره هاش حرف نداره، استخاره کرد گفت خوب نیست...!!

توضیح در ادامه مطلب...

بی تعارف

جسارت کرده ایم ده روز را گفته ایم دهه کرامت و سالیانی است که بر سر سفره کرامتتان نشسته ایم. از 1231 سال قبل که خداوند خواست و عدو سبب خیری عظیم برایمان شد. از 1231 سال قبل که شما کریمانه، آباء و اجدادمان را به خادمی برگزیدید. چه کسی گفته که با یک گل بهار نمی شود؟! ای امام رئوف! با آمدنتان بهار جاری و ایرانمان گلستان موسی بن جعفر شد. گلستانی که همیشه بهار خواهد ماند.

ای بانوی کریمه! گفتی برویم قم چون از پدر شنیده ای که آنجا مرکز شیعیان است. از قول پدر گفتی و از حکمت خدایش نگفتی. نگفتی که می آیی تا برای شیعیانت مادری کنی. نگفتی که می آیی تا عالِم پروری کنی. نگفتی که می آیی تا دربهای بهشت را بگشایی. نگفتی که می آیی تا ماه مجلس شوی. نیاز نبود که بگویی. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟!

::

::

بی تعارف

شعرخوانی حسین رستمی در دیدار شعرای آیینی با رهبر معظم انقلاب

خانه های آن کسانی، می خورد در بیشتر

که به سائل می دهند از هرچه بهتر، بیشتر

عرض حاجت می کنم آنجا، که صاحب خانه اش

پاسخ «یک» می دهد با «ده برابر» بیشتر

....

لینک کلیپش رو گذاشتم. متن کاملش هم در ادامه مطلب... .

کیفیت متوسط و فرمت Wmv و با حجم 12.5 MB

کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 27.5 MB

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 226.6 MB

بی تعارف
::
 
::
خانه را کنار رودخانه می سازند که زیبا جلوه دهد اما رودخانه ای را سراغ دارم که محو زیبایی خانه ای است. خیلی ها می پرسند که چرا رودخانه ی قم آب ندارد؟ جوابش از ابتدا برایم روشن بود؛ شوق وصال! شاید هم انگیزه ای برای نشان دادن زیبایی اش ندارد چون می داند با وجود چنین خانه ای، کسی به زیبایی های او توجهّی نمی کند. البته گاهی عرق شرمی بر پیشانی اش نمایان می شود. از روی رود رد می شوم. باید با معرفت وارد این خانه شد؛ معرفت به حجّت خدا. وارد صحن صاحب الزّمان می شوم، سبکی جدید از معماری اصیل اسلامی. و خداوند اینطور مقدّر ساخت که حجّتش با رسالتی 1400 ساله در روزگار ما امامت را همچنان بر عهده داشته باشد. امّا من مثل خیلی های دیگر توان درک این موضوع را ندارم. سبک جدید را می بینیم و پی به اصالت آن نمی بریم و از آن گذر می کنیم، شاید خداوند به فکر ظرفیت ما نیز باشد! حتماً اینگونه است چون بر سر راهمان شبستان امام خمینی قرار دارد، عنایت خداوند به ظرفیت های ما! غرق جلال و عظمت آن می شوم. چگونه می توان اینقدر بزرگ بود، حتماً سرّی الهی دارد. نمازم را در شبستان امام می خوانم. نمازم در حالی تمام می شود که ذهنم مشغول پیدا کردن راز این عظمت است. جمعیت برمی خیزند: السّلام علیک یا اباعبدالله، السّلام علیک یا علی بن موسی الرّضا، السّلام علیک یا بقیة الله، روی برمی گردانیم: السّلام علیک یا فاطمة المعصومه... . چشمانم نمناک می شود. آنقدر کرامت در این خانه موج می زند که حتّی سؤالت را بی جواب نمی گذارند؛ امام وقتی بعد از 16 سال تبعید به قم بازگشت، اولین کارش زیارت این بانوی بزرگوار بود... .ضریح حضرت را در آغوش می گیرم . چیزی به ذهنم نمی رسد. انگار زبانم بند آمده. چطور باید خدمت ایشان ادب کنم؟ چه چیزی باید از او بخواهم؟ سراغ زیارتنامه میروم. به فرازی از زیارتنامه رسیدم که دوست دارم آن را فریاد بزنم... . از طرف ایوان طلا بیرون می آیم. برای خروج به طرف درب ساعت می روم. تیک تاک های بزرگش، گذر زمان را بیشتر نشانم می دهد. بعضی دیگر نیز این درب را برای خروج انتخاب کرده اند. دم درب ازدحام جمعیت است. به یاد قیامت می افتم. ساعت بالای درب بدجور زیر دلم را خالی کرده. قدم هایم برای خروج آرام تر می شود. به رواق زیر درب میرسم. نسبتا تاریک است. بدنم می لرزد. به همین زودی دلم برای زیبایی های حضرت تنگ می شود. رویم را برمی گردانم به طرف ضریح، شاید هم با وجود این ترس نمی توانم به کس دیگری فکر کنم. آن قسمت زیارتنامه را با جانم فریاد می زنم: یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة.
بی تعارف

چند وقتیه جلوی مساجد شهرمون، تابلوی بزرگی از عکس شهدای همون محلّه رو نصب کردن؛ گاهی اوقات تعدادشون زیاده گاهی هم خیلی زیاد. جالبه آدم عکس شجاع‌ترین و محبوب‌ترین چهره‌های مورد علاقه‌اش رو جایی نصب کنه که جلوی چشمش باشه، اما این عکس‌ها واسه چه کسایی نصب شده؟ الان عکس‌هایی که جوونا واسش پول میدن و روی دیوار اتاقشون نصب می‌کنن، چیه؟ فلان خوانندة اون‌ور آبی یا بهمان بازیگر این‌وری که وضعش چند برابر بدتر از اون‌وری‌هاست! هر چی باشه حتماً عکس شهید هم محلّی خودش رو نصب نمی‌کنن.

این هدف قشنگیه؛ ترویج فرهنگ شهادت، ولایت، بصیرت و... اما فقط با نصب عکس این اهداف عملی نمیشه. استفاده از عکس کریستین رونالدو در تبلیغات روغن موتور مورد توجه افرادی قرار می‌گیره که یا علاقه‌مند به فوتبال هستن و چهارتا ضربه ایستگاهی از رونالدو دیدن یا حداقل از قیافه و مدل موی اون خوش‌شون میاد! حالا اگه به جای عکس رونالدو از عکس روبرتو باجو (*) استفاده می‌شد واسه جوون امروزی چه جذّابیتی داشت؟!

::

::

* روبرتو باجو از ستارگان فوتبالی سالهای گذشته است که من کوچکتر که بودم بازیهاش رو تو تلویزیون دیدم.

بی تعارف

+ میدونم خیلی دیر شد اما حیفم اومد که نذارمش...

::

::

شب قدر، شب آمرزش گناهان، شب رقم خوردن سرنوشت و تقدیر. عجب شبی بود شبِ بیست و یکم ماه رمضان امسال. اون همه جوون دور هم جمع شدیم و الهی العفو گفتیم. حتماً خدا هم خیلی حال کرد ولی این شیطان لامصّب ( اگه درست نوشته باشم؟! ) انگار داشت عذاب می کشید. نتونست طاقت بیاره لاأقل پامون رو بیرونِ حسینیه بزاریم یا فردا بشه، بعد یه نقشه ای برامون بکشه. ده مرتبه بک یاالله، بمحمّدٍ،...بجعفر بن محمّدٍ، بعلی بن موسی،... . تا حاج آقای دوست عزیز فراموش کرد امام کاظم (ع) رو قسم بده همون لحظه یکی داشت از این ور مجلس پیامک میزد اون ور که دیدی فلانی هنوز اسم امام ها رو نمیدونه، مثلاً آخوند مملکته! یکی همینطور که می خندید، با زانو به پهلوی بغلیش میزد و می گفت: مثل اینکه قسم امام کاظم رو پس انداز کرده بعداً استفاده کنه!! یکی دوتا سوتی دیگه کافی بود که کلّهم قرآن به سر گرفته ها، گوشت برادر مرده رو هم به دندون بگیریم ( البته به استثنای بعضی ها که دمشون هم گرم! ). ولی خدا بدجوری ما رو آزمایش کرد. خداکنه حاج آقای دوست عزیز هم ما رو حلال کنه!!

بی تعارف
  گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل

نمیخوام چیزی از فضل پدر دکتر لاریجانی بگم بلکه در موضوع مورد بحث باید سراغ شهید مطهری رفت! خب پس ربط ضرت المثل بالا چیه؟! با کمی دقّت متوجه می شوید که وقتی فضل کسی به پسرش نمی رسه، عمراً به دامادش هم نمی رسه! شهید مطهری در کتاب منطق و فلسفه اش گفته که خیلی از فلاسفه ای که با همدیگه اختلاف نظر داشتند و حتی گاهی حکم تکفیر و ارتدادشون صادر می شد، تعریفشون در مبنا با هم فرق می کرد و هر کدوم تعریف جداگانه ای از فلسفه داشتند که این باعث تداخل مباحث دیگه ای هم شد.

در این نشست خبری سؤال شد: اصولگرایان که اینقدر از وحدت حرف می زنند، در مقابل چه کسانی می خواهند صف آرایی کنند؟ اگه جواب شما اصلاح طلب هاست، کدام اصلاح طلب ها؟ اصلاح طلب های بیرونی که شدیداً ممنوع المصاحبه، گزارش، خبر و ... هستند تا جائی که چاپ خبر دیدار آقای خاتمی از تئاتر با تذکّر جدی دستگاه های امنیتی مواجه شد و با این وضعیت اصلاً تأئید صلاحیت نمی شوند و اگر جوابتون اصلاح طلب های درونی است که این ها در چهارچوب نظام حرکت می کنند و حافظ منافع نظام هستند.

جناب داماد هم جواب داد: نه اینطورها هم نیست اونها هم سایت دارند، مقاله می نویسند و حرفهاشون رو می زنند. اینطور که شما از خفقان حرف می زنید واقع بینانه نیست.

خُب اگه قرار بود این فضل یخورده برای داماد حاصل می شد باید اوّل اصلاح طلب رو برای این خبرنگار تعریف می کرد. فرد اصلاح طلب قرار نیست مخالف نظام و منافعش باشه. هدف همه جناح ها حفظ منافع نظام است گروهی با رعایت اصول و گروهی با اصلاح آن ها. افرادی که ایشون اصلاح طلب بیرونی عنوان کردند امثال آقای اولی و دومی و خاتمی، سران فتنه هستند و مخالف اهداف نظام نه اصلاح طلب و بدیهی است که نباید روزنامه، شبکه و... در اختیارشون باشه.

بی تعارف

رفتم مشهد از امام رضا مدد بخوام تا شاید بتونم از شرمندگی شما دربیام!

::

::

بی تعارف