بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

دیگه چیزی نمونده، حلال کنید لطفا ...

::

بی تعارف

فرشتگان کاتب، گزارش‌کار را با احترام تحویل جبرئیل سلام‌الله‌علیه دادند، ایشان هم تشکری کرد و با صبر و حوصله‌ی خاصی گزارش‌کار را ورق زد و به عکس‌ها دقت کرد. فرشته سمت راست شروع کرد به توضیح دادن: «همان‌طور که می‌دانید و از عکس‌ها مشخص است، علی آقا در زمان کمی مسیر زیادی را طی کرد. او وظیفه را شناخت و راهش را به درستی تشخیص داد. با ارادت خاصّش به ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم و همچنین اخلاص و تواضع بی‌نظیری که داشت در امتحان‌های مختلف قبول شد.» فرشته سمت چپ ادامه داد: «تا این‌که به امتحان نهایی رسید؛ واجبی که خیلی‌ها آن را فراموش کرده‌اند. امتحان سختی هم از او گرفته شد امّا...» فرشته سمت راست بدون معطلی گفت: «اما او به خوبی از ناموس مسلمانان، دفاع کرد و در امتحان نهایی هم شاگرد اول شد و مستحقّ این‌که خونش خریداری شود.»

جبرئیل داشت همین‌طور به عکس‌ها نگاه می‌کرد. بعد از چند لحظه سکوت، فرشته‌ی سمت چپ گفت: می‌توانم سوالی بپرسم؟

جبرئیل: بپرس!

فرشته‌ی سمت چپ: ما همان‌جا منتظر بودیم تا جناب عزرائیل بیایند و علی آقا را با احترام همراهی کنیم اما انگار...

جبرئیل: بله! وقتش رسیده بود اما اگر به گزارش خودتان دقت کنید علی آقا خیلی به سرورمان سیده زنان دو عالم و نور چشم و پاره تن مولای‌مان ارادت داشت. این دلیل کفایت نمی‌کند؟!

فرشتگان کاتب نگاه معناداری به هم کردند که معلوم بود قبلا با هم‌ دلایل را بررسی کرده‌اند و به همین دلیل رسیده بودند ولی باز هم سوال داشتند: حالا چرا بیشتر از دو سال باید این درد و جراحت را تحمل می‌کرد؟!

جبرئیل: چون مادرش حاضر نبود دل بکند!

فرشته‌ی سمت چپ: خب، مادر علی آقا که تا آخرش هم دل نکند؟!

فرشته‌ی سمت راست خطاب به جبرئیل: اجازه هست من جواب بدهم؟

جبرئیل: بفرمایید!

فرشته‌ی سمت راست: مگر یادت نیست این روزهای آخر، علی آقا از مادرش خجالت‌زده و شرمنده شده بود؟! نمی‌توانست ببیند مادرش این همه به زحمت افتاده و کاری از دست خودش برنمیاید.

جبرئیل سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان داد و ...

::

شهید علی خلیلی

+ کلیک کنید تا بتونید بهتر به عکس‌های گزارش‌کار دقت کنید!

::

پ.ن:

+ اگر می‌خواید از علی آقا بیشتر بدونید، پیشنهاد می‌کنم مستند دعوت رو حتما ببینید: (+) البته تلویزیون هم پخشش کرده.

+ همیشه مدل گزارش تهیه کردن ادارات و سازمان‌ها از کارهای خودشون و نوع نگاه اون‌ها به گزارش کار نهادهای فرهنگی و مذهبی برام آزاردهنده بوده، هست و احتمال قریب به یقین خواهد بود!

بی تعارف

چند سال پیش، پنج شهید گمنام را در نزدیکی خانه‌مان، مقابل حسنیه‌ای کنار خیابان اصلی دفن کردند و مزار ساده‌ای با یک گنبد کوچک برای‌شان ساختند و انصافا چقدر حال و هوای این قسمت از شهر را تغییر دادند. هر وقت مردم پیاده و سواره از کنار مزار این شهیدان رد می‌شدند نگاه‌شان دنبال گنبد و قبر شهیدان بود. هر ساعت از شبانه‌روز یک یا چندنفری بالاسر قبرشان نشسته و خلوت کرده بودند؛ قیافه‌هایی که بعضا حزب‌اللهی هم نبودند. هر کسی می‌توانست به راحتی دست برساند به دامن شهدایی که آن‌جا آرام گرفته‌اند. دوستان ما هم که تازه یاد گرفته بودند قرارها و جلسات دوسه نفره را آن‌جا می‌گذاشتند و دسته‌ی عزاداری شام غریبان را به مقصد مزار این شهدای عزیز راه می‌انداختند. تا این‌که مسئولان محترم تصمیم گرفتند حرکتی بزنند و احتمالا برای پاس‌داشت مقام شهدا و حفظ ارزش‌های دفاع مقدس، مزار این شهدای گمنام را به حسینیه مجاور آن ملحق کنند. نمی‌دانم این بزرگواران اصلا به هدف دفن شهدای گمنام در جای جای شهر هم فکر کردند یا نه! این‌که چرا به جای دفن همه‌ی شهدا در یک‌ جای مشخص، آن‌ها را در اماکن مختلفی مثل حسنیه‌ها، دانشگاه‌ها و... دفن می‌کنند؟! شاید هم هدف اصلی یادشان رفته باشد.

::

مزار شهدای گمنام رشت

(مزار شهدای گمنام رشت بعد از تعمیرات)

::

بی تعارف

قبول دارم که غیرت بی‌جا و تعصب الکی یکی از آسیب‌های موجود در جامعه ماست که شاید از هزاران نفر، یک نفر دچارش باشد یا اگر بدبینانه نگاه کنیم از صدها نفر، یک نفر. اصلا من چه‌کاره‌ام که قبول داشته باشم یا نه! اسلام غیرت بی‌جا را مذمّت می‌کند.*

شخصیت امین حیایی در سریال «خوب، بد و زشت» که در ایام نوروز پخش شد، بیان‌گر همین آسیب بود البته با چاشنی نقاط ضعف و قوت دیگر و همین‌طور شخصیت رضا عطاران در فیلم «طبقه حساس» که بیشتر همراه بود با تظاهر و ریا برای حفظ آبرو و اعتباری که در بین مردم داشت. دست فیلم‌سازان عزیز درد نکند که به فکر این آسیب‌ها هستند اما خب! جامعه امروز ما بیشتر از چه چیزی رنج می‌برد؟! غیرت بی‌جا یا بی‌غیرتی (بخوانید ناآگاهی)؟! اصلا فیلم‌سازان محترم فکر اثر فرهنگی کار هنری خودشان هم هستند؟! شاید خیلی‌ها در جواب این سوال قاطعانه بگویند: نه! و ابراز تاسف کنند اما با تاسف خوردن چیزی درست نمی‌شود. خدای‌نکرده قصد توهین به مردم عزیز کشورم را ندارم اما اگر الان به یک نفر بگویید: «بی‌غیرت!»، رگ گردنش بیرون می‌زند و یقه شما را می‌گیرد و اگر بخواهی از زندگی‌اش مصداقی برایش بیاوری، اصلا قبول نمی‌کند و البته حق دارد که قبول نکند. مسیر فرهنگی جامعه و تغییر ارزش‌های اسلامی، ما را به جایی برده و می‌برد که تعریف غیرت هم آن‌جا متفاوت است. پس بهتر است بگوییم مردم ما آدم‌های غیوری هستند که آگاهی و شناخت مناسبی نسبت به بعضی از مسائل ندارند. در این وضعیت به تصویر کشیدن شخصیتی که در موضوعی افراطی عمل می‌کند برای اکثریتی که در همان موضوع تفریط می‌کنند و جهل مرکب نسبت به آن دارند، نه تنها فایده ای ندارد بلکه می‌تواند یک خیانت باشد! حالا فکر می‌کنم وظیفه فیلم‌سازان و به طور کلی هنرمندان بیشتر مشخص می‌شود.

::

غیرت بی جا

::

پ.ن:

* از غیرت ورزیدن بی‌جا (نسبت به زنان) بپرهیز که آن، زن سالم را به بیماری (و نادرستی) می‌کشاند و پاکدامن را به اندیشه گناه.  امیرالؤمنین علی علیه السّلام

+ پیوندهای روزانه به روز شد؛ جهت اطلاع!

بی تعارف