بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بقیع که می‌روی جلوی قبر امامان معصوم چند وهابی همیشه هستند تا با شیعیان، بحث و به اعتقادات‌شان اشکال کنند. می‌خواهند برای کسی که نور خورشید را می‌بیند خورشید را انکار کنند... زهی خیال باطل!

::

بقیع، بغض تاریخی

::

پ.ن:

+ نیمه شعبان فرصتی برای نو شدن است شاید فقط با ترک یک گناه!

+ آماده احیا می‌شویم: پنج‌شنبه 22خرداد، ساعت 12شب، مهدیه رشت (+)

+ وقتی داعش وارد شهری مثل سامرا می‌شود و به مردم عادی که اکثرا سنی هستند تیراندازی می‌کند، شعار جنگ شیعه و سنی یعنی کشک! و این بارها و بارها برای ما به وضوح اثبات شده... اما اثباتش به افکار عمومی جهان، وظیفه رسانه‌های بین‌المللی است اگر بتوانند به درستی انجامش بدهند.

بی تعارف

دعا می‌کنم حاجی بشی، تو فقط دعا کن آدم بشم!

::

پ.ن:

+ پست قبلی فقط یه اغراق مثلا ادبیه، لطفا برداشت اشتباه نکنید...

بی تعارف
انگار زندگی‌ام تفسیرش از «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» فرق دارد؛ از این دنیا فقط سختی‌هایش را برایم سوا کرده... شاید اصلا موضوع این آیه، معاد باشد!
::
پ.ن:
+ فإذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!
بی تعارف

دو سه روز پیش یکی از دوستای خوبم با خنده و شوخی گفت: «وضعت خوبه دیگه! میری کربلا، میری عمره...» من فقط خندیدم، اونم خندید!

::

طرف توی نمایندگی یکی از شرکت‌های خارجی کار می‌کنه، سالی یه بار می‌فرستنش سفر تفریحی دوبی و توی هتل طرف قرارداد همون شرکت خارجی ازش پذیرایی می‌کنن... ما هم که خودمونو توی دستگاه امام حسین علیه‌السّلام جا زدیم، خب سالی یه بار می‌فرستنمون مشهد، بعضی وقتا کربلا و بعد از عمری هم مکه و مدینه... این دیگه ربطی به پول دار یا ندار بودن آدم نداره که! خودشون می‌فرستن... شما هم می‌تونی از این امکان استفاده کنی، محدودیت هم نداره... تازه من که اعتراف می‌کنم پرونده‌ام سیاهه، شما که وضعت بهتره دیگه نباید از این حرفا بزنی...

::

پ.ن:

+ خدایا دوستت دارم واسه هر چی که بخشیدی... پیشنهاد می‌کنم این آهنگو گوش بدید: (+) از مازیار فلاحی، حجمش کمتر از 3 مگابایته.

بی تعارف

خیلی چیزها رو بهم ثابت کردی، خب بعدش؟!

وقتی یکی با صورت رو زمین می‌افته، مرام و مردونگی میگه دستشو بگیری، بلندش کنی و خاک لباسشو بتکونی...

تو هم که ته مرام و مردونگی!

پس چرا حس می‌کنم دارم با صورت رو زمین کشیده میشم؟!

::

پ.ن:

+ می‌تونم ساعت انتشار مطلبو تغییر بدم ولی خب این حرفا واسه همین موقعاست دیگه... همیشه که اینطوری نمی‌مونه!

+ واسه آیت‌الله مهدوی‌کنی دعا کنید.

کافیست فقط سید علی امر کند/ با پای برهنه سامرا خواهیم رفت...

بی تعارف

معماری مسجدالنبی هیچ کمکی به حال آدم نمی‌کند، آدمی که عمری با کاشی‌کاری‌ها و آینه‌کاری‌های حرم امام رضا علیه‌السّلام و حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها خو گرفته، آن‌جا سرگردان می‌شود؛ نه خبری از قبر پیامبر است و نه ضریحی که بتوانی دورش بگردی! فقط رو به روی گنبد خضرا حال خوشی دارد که آن هم اجازه‌اش را نمی‌دهند. تا بخواهی رو به گنبد بایستی یا بنشینی، چفیه‌قرمزها می‌آیند تذکر می‌دهند که پشتت به قبله است، برگرد رو به قبله!

::

مسجدالنبی

کلیک کنید...

::

پ.ن:

+ هر چند به لطف پیامبر، فرصتی شد تا اون‌جا بشینم ، زیارت‌نامه‌ای بخونم و این عکس رو بگیرم...

بی تعارف

بازم سالم برگشتم، البته فعلا سالم هستم و علائمی از ویروس "کرونا" ندارم! توی این 10 روز شاید به اندازه 10 سال دست‌هام رو شستم و حس می‌کنم پوست دستم نازک شده! سفر واقعا غریبی بود. دعاگوی همه‌ی دوستان بودم مخصوصا تو مدینه و حرم پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله.

::

پ.ن:

+ خبری از سفرنامه نیست...

بی تعارف