بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

اربعین شده و دلم چون کودکی بهانه گیر هیئت می طلبد. خسته شده و جان نیاز دارد. می خواهم دست دلم را بگیرم و به هیئت بروم. اما هنوز که نرفتم، به هیئت نرسیدم، روضه ای نشنیدم، پس چرا دل گریه می کند؟! مگر امشب روضه خوان چه می خواهد بخواند؟! یاد گرفته اند که مکشوف نخوانند. فقط گریزی می زنند و اشاره ای می کنند. امشب چه اشاره ای قرار است بشود؟! مگر مشار الیه چه کسی است که این چنین دلم زار می زند. شک نکن که تنها یک اشاره جانسوزتر از مکشوف است. کافیست بگویی: « امان از دل زینب ». آری، زینب آیینه ی تمام نمای زیبایی های کربلاست و فقط زینب است که می تواند این همه مصیبت را جمیل ببیند و جلوه دهد. امان از دل زینب... امان از دل زینب... .

89/11/4

بی تعارف

نظرات  (۳)

سلام
فکر کنم اگه چند تا مطلب جدید رو با هم توی وبلاگت نذاری بهتر باشه با وقفه زمانی باشه.
سلام یه نکته به نطرم رسید تو لوگت نوشته ی دیگه عاشورا تکرار نخواهد شد بهتر نبود بنویسی دیگر صلح امام حسن تکرار نخواهد شد البته می دونم که منطورت این بود که اهل کوفه نیستیم وپشت سرولی تا اخر ایستاده ایم
فقط یه پیشنهاد بود یا علی
پیوندت داده ام به باغ نگاهم پیوندم بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">