بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

در این فضای مه آلود اقتصادی، ادبیاتِ صحبت کردنِ خیلی ها تغییر کرده، شیوه ی خرج کردن، رفت و آمدها، خرید و فروش ها، نگاه ها، همه و همه رنگ دیگری به خود گرفته است. انصاف گوشه گیر شده و مهربانی سر به بیابان گذاشته. اقلیتی کاری می کنند که اکثریت دهانِ تعجبشان باز می ماند و پیش خودشان فکر می کنند که این عده عجب آدم های های عجیب و غریبی هستند! بینی هایشان را می گیرند تا عطر خوش انسانیت را نشنوند. بیایید به اصلمان برگردیم. عجب عطری است... .

...و امروز آقا عماد به کمکمان نیاز دارد. حتما اینجا را بخوانید البته لطفا:

+ آقا عماد (وبلاگ یاس من زهرا)


لطفا در حد توانتان اطلاع رسانی کنید...

بی تعارف

عطر

کمک

نظرات  (۲)

۱۸ مهر ۹۱ ، ۰۰:۰۰ انتظار زیباست
سلام. واقعا جا خوردم، طرحتون عالی بود. خداقوت. موفق باشید. هم اینکه وقت گذاشتید و این طرح کار کردید خودش خیلی ارزش داره واقعا خوشحال شدیم از کارتون ممنونم.
طرحتونو گذاشتم تو وبم. به اسم هدیه بی تعارف برای عماد



۱۹ دی ۹۱ ، ۲۲:۳۹ محمود مهدی پور
سلام
این تصویر خیلی ناراحتم کرد. من پدر ومادر عماد را می شناسم. سالهای 85 و86 و
اوایل سال 87توی ان روستا معلم بودم سجاد برادر بزرگش پایه اول دانش آموزم بود
اون سالها هنوز عماد دنیا نیومده بود خیلی برای من عجیب است!! دلم گرفته!



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">