بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

بازگردانی مطالب هک شده:

قرار شد سه سال بعد از اولین سفرم به کربلای ایران، امسال عید هم بریم مناطق جنگی جنوب کشور و سال جدید رو در پاسگاه زید کنار هشت شهید گمنام عملیات رمضان تحویل کنیم! شاید این بار با وساطت شهدا حالمون تحولی پیدا کنه.

رفقایی که اولین بارشون نبود هر کدوم  یک منطقه جنگی رو اسم می بردند و می گفتند اونجا از همه بهتره. یکی می گفت طلائیه یکی می گفت شلمچه و همینطور الخ. اما دل منو فکه برده بود و غربتش. اصلا به عشق فکه بود که اومده بودم. آخه خاکش رملی بود و مهربون. مهربون بخاطر اینکه وقتی پابرهنه روی خاک هاش راه می ری نه تنها پاهات اذیت نمیشن بلکه حس خوبی بهت دست میده. مهربون بخاطر اینکه 120 تا شهید رو سال 71 از گنجینه ی خاطراتش بیرون آورد و قتلگاهش رو به همه معرفی کرد. مهربون بخاطر اینکه سال 72 سید مرتضی آوینی رو هنرمندانه انتخاب کرد و به قافله شهدا رسوند. مهربون بخاطر اینکه سال 79 با شهادت سردار محمودوند یه بار دیگه امید شهادت رو تو دل همه زنده کرد.

اما این بار تا لب چشمه رفتم و تشنه برگشتم. این بار زیارت عتبات رفتم و کربلا ندیده برگشتم. میخواستم بنویسم این بار فکه با ما نامهربونی کرد ولی حالم از خودم بهم خورد. خاک مقدس فکه کجا و پاهای گناهکار من کجا؟! قتلگاه فکه کجا و من سیاه رو کجا؟! فکه محل آزمون بازتاب عاشورا و پس صحنه های کربلاست که به بچه های بسیجی نمره ی بیست داد. اما من هنوز پیش نیاز این درس رو قبول نشدم! شاید واسه همین منو نطلبید... .

بی تعارف

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">