بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

دختر کوچک را ببین. پسر چندماهه را... چرا میان این همه دشمن بی یار مانده اند. تیر... خون... دود...

بسم الله الرحمن الرحیم. السّلام علیک یا أباعبدالله، السّلام علیک یابن رسول الله... .

اَللّهم العَن اوّلَ ظالمٍ ظَلَمَ حقَّ محمّدٍ و آل محمّدٍ و آخِرَ تابعٍ لَهُ عَلی ذلِک...

علی اصغر را کجا می برد؟ مگر پشت خیمه ها چه خبر است...؟!

.....................................................................

  پ.نـ : وقتی موضوعی به ذهنم میرسه، اگه دل حرفی برای گفتن دربارش داشته باشه، میگه و من مینویسم. ولی هر وقت به بحرین فکر میکنم بغض، گلوی دلمو میگیره و حرفهاشو فقط چشمام میتونن معنی کنند. این روزها از دست دلم بدجور کلافه شده بودم. انگار چاره ای برام نمونده بود جز اینکه هر چقدر از حرفهاشو میتونم، بنویسم تا شاید یخورده آروم بشم. شرمنده اگر خیلی مفهوم نیست...

بی تعارف

نظرات  (۲)

سلام خیلی غمناک هستن دل آدمو به درد میاره من که طاقت دیدن ندارم



ما عکس ها رو میبینیم ناراحت میشویم وای بحال آنان که حضور دارند و از نزدیک شاهد چنین صحنه هایی هستند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">