- الو سلام بنیامین! عزیزم! خوبی؟ اوضاع چهجوریه؟!
- الو باراک! چه حالی؟ چه احوالی؟ اوضاع که همیشه اولش خوبه ولی آخرش گند میخوره!
- خب خودتو ناراحت نکن! امروز مصاحبه خبری دارم، خودم درستش میکنم!
- مصاحبههای خبری تو به درد خودت میخوره! قرار بود جام جهانی بیشتر طول بکشه که نکشید! قرار بود سازمان ملل هیچ موضعی راجع به ما نگیره، که اونم جدیدا ابراز تاسف کرده. قرار بود ایران رو توی سوریه و عراق مشغولش کنید که اونم نتونستید. لااقل به «شرمن» بگید پروندهی هستهای رو داغش کنه! چند روزه رسانهها زوم کردن رو ما!
- اتفاقا همین چند دقه پیش «شرمن» اینجا بود. بهش گفتم نمیخوام مذاکرات حل بشه فعلا فقط سر و صدا کنید.
- بعید میدونم کافی باشه.
- خب میگی چیکار کنیم؟!
- چه میدونم! یه خبر داغتر و جنجالیتر نیازه! مثلا یکی از هواپیماهای روسیه رو بزنید!
- دیوونه شدی بنیامین!
- پیشنهاد به این خوبی؟! مگه چشه؟
- هزینهاش خیلی زیاده، ولی فکر کنم بتونم یه کار دیگهای بکنم! بسپرش به من!
- چه فکری تو سرته باراک؟
- میگم بچهها توی اوکراین، یه خودی نشون بدن مثلا یه هواپیما بزنن، بعدش ما بندازیم گردن روسیه!
- واقعا که! اینم شد فکر آخه نابغه؟!
- تو کارت نباشه! بسپرش به خودم. جلب توجه رسانهها رو میخوای دیگه! خودم حلش میکنم.
- باشه باراک جون! فقط یه چیزی...
- جونم بنیامینم!
- چند شبه نمیتونم بخوابم! همش کابوس میبینم.
- چرا عزیزم؟! تو که اینجوری نبودی؟ حالا چهار تا هم از سربازای شما کشته شدن دیگه! فدای سرت...
- نه بابا! موضوع اصلا این نیست... تا چشامو میبندم عکسش میاد جلو روم! یه خشمی تو چهرهاش هست، خیلی میترسم!
- عزیزم! مگه قرار نبود دیگه صحبتشو نکنیم! اون یه افسانه است... مگه میشه آدم همزمان هم تهران باشه، هم سوریه، هم عراق، هم لبنان؟!
- راست میگی! بازم خیالاتی شدم. بهتره بیشتر استراحت کنم!
- آره قربونت برم! خیالت راحت. اصلا فکر کن کسی به اسم «قاسم سلیمانی» وجود نداره. راحت بگیر بخواب!
::
::
پ.ن:
+ در وقت مناسب جام خشم را بر سر صهیونیستها خالی میکنیم. (+)
+ دانلود کلیپ «میکشیم» حامد زمانی: (+)