یک دو سه چهار پنج ... پنجاه... صد، این ها فقط اعداد بیارزشند اما وقتی که بعدشان انسان بیاید، بعدشان مسلمان بیاید یا بعدشان کودک بیاید میشود یک کودک، دو کودک، سه کودک، پنچ کودک، پنجاه کودک و صدها کودک و زن و مرد مسلمان؛ جانهای با ارزشی که زیر آتش سنگین حیواناتی هستند به اسم اسرائیل...
::
+ اینها کودکانی هستند که در بمباران محله «الشجاعیه»، پدر و مادرشان کشته شدند...
::
رمضان امسال، افطار و انفجار در غزه همزمان شد. مادر، اولین لقمه را در دهان فرزندش گذاشت و نتانیاهو اولین موشک را در سفرهشان. افطار، دود شد و گریه بچهها و خون پدر روی سفره ... اما در ایران، رمضان امسال افطار و اخبار همزمان شد. مادر، اولین خرما را برداشت و طعم اولین خبر خونین از گلویش پایین رفت. افطار، آه و نفرین شد و مشت گره کردهی پدر و بغض و اشک بچهها روی سفره. بر دلمان ماند که در خبر بعدی سازمان ملل، حیوانات انساننمای اسرائیلی را محکوم کند، که نکرد. بر دلمان ماند که در خبر بعدی کشورهای عربی حرفی بزنند، که نزدند.
غزه! طاقت بیاور... غزه! مقاومت کن... روز قدس نزدیک است؛ روزی که ما میآییم تا اسرائیل را با سازمان مللش محکوم کنیم. ما میآییم تا حسابمان را از کشورهای خنثای لال عربی سوا کنیم. ما میآییم تا چشمهای کمسوی دولتمردان جهان ببینند و بفهمند که اگر سیدعلی فرمان بدهد، جوانان ایرانی میتوانند با سنگ، انتفاضهای را رقم بزنند که برای نابودی اسرائیل نوبت به موشک و تجهیزات جنگی نرسد. غزه! طاقت بیاور...غزه! اصلا یاد بیاور خیبر را... این شبها شبهای حیدر است...
غزه! مقاومت کن... روز آزادی قدس نزدیک است إنشاءالله...
::
::
پ.ن:
+ در همین چند روز 450 نفر در غزه شهید شدند که بیش از 112 نفرشان کودک بودند.