بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

ما اهل کوفه نیستیم؟!

گفتم: ما فتنه رو درست نفهمیدیم!

گفت: نه اینطور نیست. ایّام فتنه ی 88 ، واسه من واضح بود که حق با کیه.

گفتم: خب، کاری هم کردی؟ اصلا میدونی وظیفه ات چی بود؟

چیزی نگفت...

گفتم: خبر بحرین رو داری؟

گفت: آره.

گفتم: الان میدونی وظیفه ات در مقابل مردم بحرین چیه؟

گفت: نه، چیه؟

چیزی نگفتم... نداشتم که بگم!

......................................................................................................

پ.نـ : لاأقل شما یه چیزی بگید...

بی تعارف

دختر کوچک را ببین. پسر چندماهه را... چرا میان این همه دشمن بی یار مانده اند. تیر... خون... دود...

بسم الله الرحمن الرحیم. السّلام علیک یا أباعبدالله، السّلام علیک یابن رسول الله... .

اَللّهم العَن اوّلَ ظالمٍ ظَلَمَ حقَّ محمّدٍ و آل محمّدٍ و آخِرَ تابعٍ لَهُ عَلی ذلِک...

علی اصغر را کجا می برد؟ مگر پشت خیمه ها چه خبر است...؟!

.....................................................................

  پ.نـ : وقتی موضوعی به ذهنم میرسه، اگه دل حرفی برای گفتن دربارش داشته باشه، میگه و من مینویسم. ولی هر وقت به بحرین فکر میکنم بغض، گلوی دلمو میگیره و حرفهاشو فقط چشمام میتونن معنی کنند. این روزها از دست دلم بدجور کلافه شده بودم. انگار چاره ای برام نمونده بود جز اینکه هر چقدر از حرفهاشو میتونم، بنویسم تا شاید یخورده آروم بشم. شرمنده اگر خیلی مفهوم نیست...

بی تعارف

خواهر، بی بی، مادر، پرستار، القابی اند که زیبایی خود را مدیون زینب اند. اما خرابه نام «عمه» را برایش جاودانه کرد... . و در آن لحظات، انگار خدا هم مانده بود که تقدیر رقیه را چگونه رقم بزند؟! او هم نذر نام فاطمه را ادا کند و فدای ولایت شود یا بماند و یادگاری عشق زینب باشد.

...بگویید شمع را بیاورند که پروانه ی ما با گریه هایش غسل شهادت کرده است. حسین جان! تو که طاقت دوریِ پروانه ات را نداشتی، چرا به امانت گذاشتی اش؟!

...سلام الله علی زینب الصبور.

::

پ.ن:

رفتم کربلا اما... شاهد آیاتی بودم که قدرت تفسیرشان را نداشتم. خدایا زیاده نمی خواهم.

...زیارت مفسّر زیبایی هایی کربلا را نصیبم کن!

بی تعارف

این همه موفقیت در شهر رشت را باید مدیون چه کسی باشیم؟!!

 - استاندار؟

  -شهردار و شورای شهر؟

 -نماینده های مجلس؟

- بقیه ادارت و سازمان ها؟

 -نزدیک بود یادم بره؛ امام جمعه؟

دلیل تغییر محتوای این پست در ادامه ی مطلب...

بی تعارف

و من همچنان می گریم... اما این بار نه برای عاشورا، نه برای کربلا. برای خود و مردم عزاداری گریه میکنم که می دانند اربابشان زیر بارش تیرهای دشمن هم نمازش را اقامه کرد اما... .

بی تعارف

سائلی پرسید از چه میزنی محکم به روی سینه ات؟

گفتم او را من بدین سینه زدن، خانه تکانی می کنم...

ای دل! عیدت مبارک! چرا تعجب میکنی؟ مگر نه اینکه ایّام خانه تکانی ات فرا رسیده؟! مگر نه اینکه یک سال، منتظر چنین روزی بودی تا بهترین لباسهایت را بپوشی؟! مگر نه اینکه هر شب خود را آماده ی دید و بازدید می کنی؟! خب مگر چه اشکالی دارد؟ با دست خالی به مهمانی می روی و با دستانی پر برمیگردی تا آماده ی بازدید شوی، نیازی هم نیست قبل از رفتن، خود را معطّر کنی، چون عطر هیئت است که بر جان همه ی مهمانان می نشیند. آری ای دل! این عزای ماست که هر سال می شود تکرار، وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد...

بی تعارف

بی تعارف

سه نفری مسابقه ی وبلاگ نویسی «خواهر خورشید» شرکت کردیم. جایزه اش هزینه سفر کربلا بود. یه مدّت بعد قرار شد 72 نفر بریم زیارت امام رضا (ع) ولی هرچی حساب و کتاب می کردیم، پولمون کافی نبود. نذر کردیم اگه برنده شدیم، جایزه اش رو بزاریم واسه هزینه ی سفر. دیشب تماس گرفتن، گفتن: مطلب «از کرامت شفیعه تا شفاعت کریمه ِ» شما برنده شد! امروز هم راهی مشهد هستیم...

این بار هم خواهر خورشید بانی زیارت حضرت خورشید شد. می‌خواهم هزینه ی کربلا را در راه کربلا خرج کنم اما نه به تنهایی! میرویم تا برات زیارت ارباب را دسته جمعی از دستان کریمانه‌ی شمس الشموس بگیریم. دعایمان کنید...

 

بی تعارف


گفتم: چرا درسهاتو فقط شب امتحان می خونی؟

آقای ضرغامی جواب داد: خب مگه چه اشکالی داره؟

- مگه چه اشکالی داره؟! یعنی واقعاً نمی دونی؟

- نه! اشکالی نمی بینم. من که همه ی نمره هام بالاست. پس چه لزومی داره شیوه ی درس خوندنمو عوض کنم؟

- همینه دیگه! تو هدفت...

از خواب پریدم. تعجب کرده بودم از اینکه من چرا داشتم ایشون رو بازخواست می کردم! ظاهرا تأثیرات غذای سحر بود که زیاد خورده بودم. ساعت حدود 11 صبح از آخرین پنجشنبه ی ماه رمضان بود. شبکه سه داشت نماهنگ جدیدی از مقاومت فلسطین پخش می کرد. تموم که شد، تبلیغات شروع شد. زدم شبکه یک؛ جلسه ی تحلیلی با موضوع فلسطین. شبکه دو؛ فیلم سینمایی درباره ی فلسطین. شبکه چهار؛ مستندی از کشتار در فلسطین. شبکه خبر: اعلام مسیرهای راهپیمایی فردا... . زیرنویس: روز قدس گرامی باد...!!

بی تعارف

سرشماری و چند فایده ی مهم

1. کاهش مصرف موادّ مخدّر: که مهمترین فایده ی سرشماری است و آن آدم حساب کردن افرادی است که در جامعه اصطلاحاً آدم حسابشان نمی کنند!

2. کاهش سرعت افزایش جمعیت: سرشماری، فرصتی ایجاد می کند تا پدر خانواده های پرجمعیت از تعداد اعضای خانواده ی خود با خبر شود و انگیزه هایش برای افزایش جمعیت، کاهش یابد.

3. کاهش کم توجهی به بیکاری: کشف تعداد زیادی بیکار جهت انجام سرشماری که حتّی طبق تعریف سازمان بین المللی کار، دو ساعت هم در هفته کار ندارند.

4. کاهش مصرف مواد آرایشی: خانم هایی که هنوز خود را جوان می پندارند شاید بعد از ده سال متوجه سن بالای خود شوند.

5. کاهش آمار طلاق: یادآوری همسرانی که بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان، تاریخ تولد یکدیگر را فراموش کرده اند.

و ...

البته افرادی که تا کنون سرشماری نشده اند، نگران نباشند. سرشماری آن ها به آخر پائیز موکول شد!!

بی تعارف