دختر کوچک را ببین. پسر چندماهه را... چرا میان این همه دشمن بی یار مانده اند. تیر... خون... دود...
بسم الله الرحمن الرحیم. السّلام علیک یا أباعبدالله، السّلام علیک یابن رسول الله... .
اَللّهم العَن اوّلَ ظالمٍ ظَلَمَ حقَّ محمّدٍ و آل محمّدٍ و آخِرَ تابعٍ لَهُ عَلی ذلِک...
علی اصغر را کجا می برد؟ مگر پشت خیمه ها چه خبر است...؟!

.....................................................................
پ.نـ : وقتی موضوعی به ذهنم میرسه، اگه دل حرفی برای گفتن دربارش داشته باشه، میگه و من مینویسم. ولی هر وقت به بحرین فکر میکنم بغض، گلوی دلمو میگیره و حرفهاشو فقط چشمام میتونن معنی کنند. این روزها از دست دلم بدجور کلافه شده بودم. انگار چاره ای برام نمونده بود جز اینکه هر چقدر از حرفهاشو میتونم، بنویسم تا شاید یخورده آروم بشم. شرمنده اگر خیلی مفهوم نیست...