بعد از این که دوستان لطف کردند و به بنده مشورت دادند راجع به نصب نرم افزارهایی مثل وایبر و واتساپ، دنبال فرصتی بودم تا جمعبندی مناسبی از این موضوع داشته باشم. هرچند شاید تا الان بعضی از این شبکهها فیلتر شده باشند اما بحث ما محدود به نرم افزار خاصی نیست.
باید قبول کنیم که این نرمافزارها امکانات خوبی را با هزینه پایین در اختیار ما گذاشتهاند تا جایی که نمیتوان ادعا کرد با حذفشان چیزی را از دست ندادهایم. اما باید حواسمان را به تهاجمی جمع کنیم که این سالها به تجاوز فرهنگی تبدیل شده است؛ جاسوسی از اطلاعات کاربران، مسئلهای است که بارها در رسانههای عمومی به آن اعتراف شده اما هنور بعضیها با نگاه عوامانه از کنار آن میگذرند. خوب است بدانیم که:
"مهمترین جاسوسیای که میتواند انجام شود، مطالعهی روحیات و خلقیات یک ملت است. کسی که در طول روز برای چندین نفر پیام میفرستد، فارغ از بحثهای سیاسی و مذهبی، قسمتی از روحیات و خلقیات خود را به اشتراک میگذارد. اصولا جنگ روانی که یکی از مهمترین ارکان جنگهای نوین است بر مبنای شناخت روحیات و خلقیات طرف مقابل صورت میگیرد و هیچ ابزاری مثل شبکههای اجتماعی نمیتواند به تحقق این مهم کمک کند. دشمنی که روحیات ملت دشمن خود را بشناسد، راحت تر و با محاسبه ی دقیقتر به جنگ علیه او میپردازد."(1) یا مثلا استفاده از وایبر تا جایی پیش میرود که "وزیر اقتصاد اسرائیل اینطور میگوید: وایبر پاسخی به جنبش تحریم کالای اسرائیلی بود!" (2)
::
اما عدهای هم با وظیفهای که روی دوش خودشان احساس میکنند وارد این فضا میشوند و شکی نیست که با حضور مؤثر میتوان مانع از ایجاد انحصار رسانهای جبهه معاند شد و برای انتقال اخبار با کمترین هزینه و بیشترین سرعت از شبکههای موبایلی بهره برد. اما خوب است بدانیم:
"واتس اپ، وایبر، تلگرام و سایر محیطهای شبیه آن، رفقای حزب اللهی را در خلسه ای بی انتها وارد میکند. با یک نگاه پدیدارشناسانه احساس کاذب مطلع بودن و اثرگذار بودن و در صحنه بودن نخستین آثار ویرانگر این محیطهاست. فضایی که بتدریج جای "خلوت"، مطالعه، حضور اجتماعی در فضای واقعی و حتی بودن با خانواده را میگیرد.
برخی جوانترها به خیال خود با راه اندازی یک گروه یا باز نشر یک عکس یا ویدیو دارند کار فرهنگی میکنند. این یک دروغ آرامش بخش است. مصرف بی حد و حصر محصولات مینی مال، همه چیز را از معنا تهی میکند و باران اطلاعات بی ربط توجه و تذکار معنوی را نابود میسازد... اطلاع رسانی سریع جزو کم ارزشترین کارهای فرهنگی است و اثر تربیتی خطرناک دارد... در این محیطها تربیت ذیل بارش اطلاعات است و این یعنی نوعی بیتربیتی..." (3)
در آخر اگر حتی تصمیم گرفتهایم از نرم افزار بیسفون ایرانی استفاده کنیم تا خیالمان از جاسوسیها راحت باشد چه به عنوان مخاطب و چه به عنوان فرد تأثیرگذار باید خودمان قاضی باشیم و حساب کنیم که چقدر از زمان خود را صرف حضور در فضای مجازی میکنیم؟! آیا ما اولویتهای مهمتری در بهترین مقطع سنی خودمان داریم که از آن غافل شدهایم؟! آیا ما هم زندگی دومی را در عرض زندگی حقیقیمان راه انداختهایم؟!
::
1. نقل قول از این صفحه : (+)
2. (+)
3. نقل قول از آقای یامین پور: (+)
::
پ.ن:
+ این صفحه رو از دست ندید: (+)
+ تاخیر در نوشتن این مطلب واسه این بود که باید اول تکلیف خودمو مشخص میکردم! با عرض معذرت از دوستان :)