درست است که حضور مردم در نهم دی ماه سال 88 باعث شد فتنه، شکست بزرگی از ملت ایران بخورد اما فتنه تمام شدنی نیست! تلاش برای به فراموشی سپردن گناهان نابخشودنی سران فتنه سال 88 و استدلال بافتن برای اتفاقات آن سال را میتوان اجزایی از فتنه جاری دانست. جناب مطهری در پایان نطقی که در مجلس داشت به غیرقانونی بودن حصر سران فتنه اشاره کرد که خیلیها از جمله رییس قوه قضاییه جواب ایشان را سابق بر این دادهاند اما در اینجا اشاره به قسمتی از مقدمه نطق ایشان خالی از لطف نیست که گفتند:
«در ایام نهم دی امسال برخی رسانهها از جمله صدا و سیما راه افراط پیمودند و بر طبل تفرقه کوبیدند و ماهیت 9 دی را آن گونه که دوست داشتند معرفی کردند، در حالی که همه میدانند در نهم دی سال 88 مردم با قطع نظر از تخلفات دو طرف فتنه، به دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پرداختند. اگر بخواهیم روز 9 دی را مظهر تفرقه میان ملت قرار دهیم دیگر یومالله نخواهد بود بلکه یوم الشیطان خواهد بود.»
::
روی عکس کلیک کنید!
::
البته ایشان قبلا هم اینگونه اظهار نظر کرده بودند. منشا ظاهری این استدلال، درست نفهمیدن فتنه و داشتن تصورات فانتزی است و ریشه واقعی آن کور بودن نسبت به عملکرد سران فتنه و کر بودن نسبت به بیانات رهبر انقلاب در 5 سال گذشته است البته نیاز نیست در حقیقت هم انسان کر و کور باشد بلکه محبت نسبت به چیزی کافیست زیرا که حبّک الشی یعمی و یصم! حضرت آقا نیز در همان سال 88 اینطور فرمودند که:
«یک عدهای قانونشکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که میتوانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که میخواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امام - آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛ کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانی که مطمئناً اینها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق کار برای کشور و میهنشان و جمهوری اسلامی هستند، یک چنین اهانتی، یک چنین کار بزرگی انجام بدهند. آن قانونشکنیشان، آن اغتشاشجوئیشان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصهی اغتشاشگری - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق میافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را میکنیم، بعد برای اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفهای برایش درست میکنیم؛ یک استدلالی برایش میتراشیم!» 88/9/22
و حالا میبینیم که نوبت به فلسفهبافی رسیده است! و برای کسانی که قانون را زیرپا گذاشتهاند خواستار اجرای قانون هستند! البته از کسی مثل جناب مطهری بیش از این هم انتظار نیست. در مقاطع حساس و فتنههای صدر اسلام، افراد بزرگی دچار تردید شدهاند؛ این از خصوصیات فتنه است. همانطور که حضرت آقا فرمودند: «بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدعی اسلام بودند، به وجود میآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگی فضا. والّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر میشوند، با دشمنانی که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتی مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع میشود که اینها مدعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهای نفسانی کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه میاندازد؛ به طوری که اصحاب عبدالله بنمسعود میآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»!(؟؟) چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایهی حرکت صحیح جامعهی اسلامی را مثل موریانه میجود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعهی خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است.» 88/9/22
پس وظیفه، تبیین و روشنگری است...
::
+ هر آدم عاقلی تا دید دشمن برایش کف میزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که دشمن برای من کف میزند!؟ باید به خود بیاید. این مایه غصّه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان میآید! اگر گلزنِ مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که میبینی دشمن برایت کف میزند، باید بفهمی که به دروازه خودی گل زدهای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کردهای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن. امام خامنهای حفظه الله
الان فکر میکنم دشمن همش داره برای ما دست و سوت میزنه بااین وضعیتی که داریم...