تا جایی که یادم میاد داشتم دنبال ثانیه ها و دقیقه ها می دویدم، اصلا هم نتونستم آدمهایی رو که عُمریه دارن همه ی کارهاشونو رأس یه ساعت ِ مشخص انجام میدن، درک کنم... حسّ ِ رقابت ِ نابرابر با عقربه های خستگی ناپذیری رو دارم که اگه بخوابن هم باید بعد از تعویض باطریشون، بکشیشون جلو!
+
هستی، نفس ساعت سرگردانی ست/
در ثانیه ها دلــهره ی پـنـهانی ست/
تسبیح قیامت است در دست زمان/
هر دانـه ی آن جـمجـمه ی انـســانـی ست!/
ایرج زبردست