تا جایی که یادم میاد داشتم دنبال ثانیه ها و دقیقه ها می دویدم، اصلا هم نتونستم آدمهایی رو که عُمریه دارن همه ی کارهاشونو رأس یه ساعت ِ مشخص انجام میدن، درک کنم... حسّ ِ رقابت ِ نابرابر با عقربه های خستگی ناپذیری رو دارم که اگه بخوابن هم باید بعد از تعویض باطریشون، بکشیشون جلو!
+
هستی، نفس ساعت سرگردانی ست/
در ثانیه ها دلــهره ی پـنـهانی ست/
تسبیح قیامت است در دست زمان/
هر دانـه ی آن جـمجـمه ی انـســانـی ست!/
ایرج زبردست
ممنون از پستای خوبت ...
داداش شرمنده ام هنوز باهات تماس نگرفتما ... در اولین فرصت ایشاللا ...
راستی چند تا پست جدید گذاشتیم ...
یاعلی ...
بی تعارف:
سلام اخوی
خواهش میکنم. دشمنت شرمنده، عجله ای نیست.
می رسم خدمتت
یا زینب