معماری مسجدالنبی هیچ کمکی به حال آدم نمیکند، آدمی که عمری با کاشیکاریها و آینهکاریهای حرم امام رضا علیهالسّلام و حضرت معصومه سلاماللهعلیها خو گرفته، آنجا سرگردان میشود؛ نه خبری از قبر پیامبر است و نه ضریحی که بتوانی دورش بگردی! فقط رو به روی گنبد خضرا حال خوشی دارد که آن هم اجازهاش را نمیدهند. تا بخواهی رو به گنبد بایستی یا بنشینی، چفیهقرمزها میآیند تذکر میدهند که پشتت به قبله است، برگرد رو به قبله!
::
کلیک کنید...
::
پ.ن:
+ هر چند به لطف پیامبر، فرصتی شد تا اونجا بشینم ، زیارتنامهای بخونم و این عکس رو بگیرم...
(کاروان پیاده نجف تا کربلا – اربعین 92)
بیدار که شدم دیدم تمام بدنم سرد است و بچهها دارند سر موضوعی با هم بحث میکنند. یکی میگفت تیمم کنیم، یکی میگفت اتوبوس را رو قبله بگذاریم، نماز جماعت بخوانیم. به غیر از هشت نفرِ ما، هشت یا نُه نفر دیگر هم بودند. من که همان اول کاری خوابم برده بود، موقعی بیدار شدم که وقت نماز صبح بود و رسیده بودیم به اصطلاح ترمینال کربلا. هوا از بس سرد بود کسی نمیتوانست از اتوبوس پیاده شود! ماشین هم بخاریاش خاموش بود یا خراب، نفهمیدم. خلاصه با بطری کوچک آبی که موجود بود وضو گرفتیم و همان داخل اتوبوس نماز خواندیم. وقتی هوا روشن شد، ماشینی کرایه کردیم که ساکها را تا چادرهای از قبل هماهنگ شده ببریم. همینطور در خیابانهای کربلا دنبال آدرس بودیم که یکی از بچهها گفت: «نگاه کنید! گنبد...» اصلا باورمان نمیشد در عرض چند ساعت تمام برنامههای قبلیمان تغییر کرده بود. قرار بود سه روز دیگر بعد از پیادهروی کربلا باشیم اما الان روبروی گنبد حضرت عباس علیهالسّلام، جا خورده بودیم. به غیر از سه نفرِ ما، بقیه اولین بارشان بود که کربلا میآمدند. خلاصه رسیدیم به چادرها. گفتند بمانید صبحانهای بخورید، استراحتی کنید و ظهر برگردید اما نتوانستیم خودمان را راضی کنیم. هشت نفری همان لحظه برگشتیم. صبحانه که فراوان در موکبها پیدا میشد، استراحت هم در آن لحظات خیلی معنا نداشت! نه فقط برای ما بلکه برای آنهایی هم که پیشنهاد استراحت داده بودند، همینطور بود.
به ما گفتند: «میری فلانجا ماشین میشینی این قیمت و این طوری میری نجف!» ما هم راه افتادیم به سمت نجف اما دریغ از ماشینی که بخواهیم با آن خودمان را به نجف و اول مسیر پیادهروی برسانیم. اربعین بود و وضعیت خاص خودش. تا چشم کار می کرد جمعیت بود که به طرف حرم حرکت میکرد. حالا همه دارند به سمت کربلا پیاده میآیند، ما تازه داریم به سمت نجف پیاده برمیگردیم. البته کم هم نبودند عراقیهای که از کربلا برمیگشتند.
::
ما 14 نفر! ؛ 6 نفر از علما + 7 نفر از رفقا + منم پشت دوربینم
::
پ.ن:
+ دانلود یه کار خوب (+) همخوانی ترانه مرگ بر آمریکا - 11 مگابایت