یه مُشت آدم عقده ای، داریم میریم مشهد!
::
::
پ.ن:
با عقدهی دیدن کربلا، عقدهی ساخت حرم بقیع، عقدهی زیارت قبر بینشان مادر و...
یه مُشت آدم عقده ای، داریم میریم مشهد!
::
::
پ.ن:
با عقدهی دیدن کربلا، عقدهی ساخت حرم بقیع، عقدهی زیارت قبر بینشان مادر و...
إنّا لله و إنّا إلیه راجعون
::
آن طور که پدرم تعریف میکرد «عموغلام» از بچگی، بزرگِ خانواده بود. در تمام دوران کودکیِ پدرم، شخصیتی به نام «داداش غلام» وجود دارد که در شیطنتها، ترس از او و در تصمیمگیریها، تبعیت از او جزءِ جدانشدنی خاطرات است. هرچند من آن روزها نبودم ولی بارها شنیدم که پدربزرگم در حال احتضار، چندین روز چشمانتظارِ پسرِ بزرگش «غلام» ماند و یک لحظه دیدارش کافی بود تا با آرامش تسلیم مرگ شود. کسی که شاید این روزها شادمان از دیدار دوبارهی پسرش است. (امیدوارم آنجا حالشان خوب باشد.)
من هم بخشی از خاطرات خوش کودکیام برمیگردد به همان خانهای که شبهای یلدا بهترین میزبان بود تا بزرگترها دور هم جمع شوند و حافظ بخوانند و ما کوچکترها چند دقیقه ای هم که شده برای خوردن آجیل و میوههای مخصوصِ آن شب از بالا و پایین رفتن از پلههای چوبی منصرف شویم و در جمع بزرگان بنشینیم. اما امروز مهم نیست که آن خانه دیگر وجود خارجی ندارد و شاید مهم نباشد که شب یلدای هرسال خبری از فامیلهایمان نداریم چون تازه میفهمم شیرینیِ آن خاطرات را مدیون نگاه مهربانِ صاحب آن خانه یعنی عموی بزرگم و وجود پرمحبتش هستم.
حالی ندارم تا بیشتر برایتان بگویم که «عموغلام» با رفتنش چه داغی بر دلمان گذاشت. فقط به رسمِ رفاقت و آشنایی ممنونتان میشوم اگر شادیِ روحش فاتحه ای بخوانید تا شاید جبرانی باشد از طرف من برای ذرهای از خوبیهایش. اسم کاملش «غلامحسین روزافروزی» بود و مگر می شود اربابمان امام حسین علیه السّلام وقتی ببینند غلامحسین را آوردهاند عنایتی به غلامشان نکنند؟!
::
پ.ن:
این روزها تمام فامیل از شهرهای مختلف جمع میشوند تا در مراسمِ ختمِ عموغلام شرکت کنند. فامیلهایی که بعضیهایشان بعد از ماهها و شاید سالها از همدیگر باخبر میشوند. خیلیها در دلشان، خود را سرزنش میکنند که ای کاش این اواخر توجه بیشتری به آن مرحوم میکردند یا حالی از او میپرسیدند اما اصلا به روی خودشان هم نمیآورند! نمیخواهم یقهی کسی را بگیرم، فقط لطف کنید بیشتر قدر هم را بدانید، بیشتر از حالِ هم خبر داشته باشید، همین!
این یک شعار سیاسی است:
«آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه»
::
پ.ن:
به مناسبت هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السّلام.(+)
20نفریم؛ 10نفر طلبه و 10نفر دانشجو. میخوایم از امشب معتکف بشیم، مردّدم بهتون بگم یا نه؟!
::
کربلا نرفته، مشتاق زیارت است
و هنوز مجنون نشده!
::
پ.ن:
مداح، کل مراسم را از امام رضا -علیهالسّلام- خواند تا آخرین قافیهاش جور شد: اللّهم ارزقنا کربلا...
خدایا! راستش را بگو!
بارانی که در این شبهای عزیز میبارد، رحمت است یا عذاب تدریجی؟!
::
پ.ن:
+ اینجا (رشت)، دو روزه که داره همینطور بارون میاد. ششم و هفتم مردادماه/92
+ «و منکران آیات خود را آهسته آهسته، به نحوى که درنیابند، فرو میگیریم.» سوره مبارکه اعراف/ آیه 182
مهمانی که خوب گرم گرفت، میزبان همه را سوپرایز کرد.
::
پ.ن:
+ آقای مهربان! کم تو فرق میکند... (+)
+ ولادت حضرت کریم آل عبا علیه و علیهم السّلام مبارک.
گفتم: «روزه نمیگیری لاأقل حرمت ماه رمضون رو نگهدار!»
گفت: «باشه»، سرش را انداخت پایین و به آرامی رفت.
سر محلّه ایستاده بود و در کمال پُررویی شیشه دلستری را سَر میکشید. ترسیده بودم از این که بخواهم آدمِ لاتی را نهی از منکر کنم که هیکلش دوبرابر من که نه، سه برابر من بود. قلبم تند تند میزد و نمیدانستم چه چیزی پیش میآید؛ یا دعوایی حسابی میشد و چوب مفصّلی میخوردم و یا همانی میشد که شد (البته احتمال این که طرف را بزنم و ناکارش کنم هم هرچند خیلی کم اما بود که البته در این صورت با توجه به تناسب هیکلهایمان، الان باید شرح یک معجزه را برایتان مینوشتم!).
قبلتر از این همیشه مردّد میشدم که الان باید نهی از منکر کنم یا فایدهای ندارد و تکلیفی ندارم اما یک چیزی همیشه به من میگفت نکند از ترس، واجبم را ترک کنم تا اینکه امروز نتوانستم کوتاه بیایم. روزهخواری یک جورایی فرق میکند مخصوصا اینکه طرف حساب با پُررویی و گردنکلفتی انجامش دهد. از دست خودم خوشحالم که به تکلیف عمل کردم و ناراحتم از اینکه چرا قبلش میترسیدم!
امروز چندین و چندبار جملههای آدم گستاخی در ذهنم مرور شد: «این تو هستی که باید حجابتو برداری، اینجا دیگه جای شماها نیست، این شماها هستید که باید از اینجا بروید، شماها چند نفری بیشتر نیستید، بمانید خودم چادر از سرتان میکشم و...» (+)
::
::
پ.ن:
+ خدایا! ایمانی کامل و دلی قرص میخواهم تا آنچنان رفتار کنم که تو میپسندی... .
+ نمیگذارم امر به معروف و نهی از منکر در این شهر بمیرد! (+)
+ دانلود کلیپی زیبا از آقای قرائتی دربارهی روزهخواری (+)