بی‌تعارف

به نام خدا
بعضی از دغدغه‌ها را می‌توان نوشت. طنز یا جدی، نقد یا معرفی! فعلا فرقی نمی‌کند.
::
صفا و مروه دیده‌ام، گرد حرم دویده‌ام/
هیچ کجا برای من کرب‌و‌بلا نمی‌شود...

پیوندها

راحت‌ترین کار برای توجیه نبودنم و نرسیدن به بعضی از کارهام اینه که با قیافه‌ی مظلومانه‌ای بگم: «سرم شلوغه». اما یه بار نشستم حساب و کتاب کردم دیدم نه بابا! از این خبرها نیست. بعضی وقت‌ها ساعت‌های زیادی توی زندگیم خرج کارهایی میشه که اولویتی ندارن. یه جایی خوندم توی یکی از عملیات‌ها که نیروهای خودی باید مدت زمانی رو منتظر می‌موندن، یکی از رزمنده‌ها کتابچه‌ای رو درآورده بود و زیر نور موقّت منوّرهایی که عراقی‌ها می‌زدن مطالعه می‌کرد. بعد از خوندن این مطلب بیشتر عذاب وجدان می‌گیرم اگه به کسی بگم سرم شلوغه، پس فعلا سرم شلوغ نیست و در حال مرتب کردن اولویت‌ها هستم. راستی تصمیمم واسه راه‌اندازی صفحه اینستاگرام عملیاتی شد و چندروزیه اینجا کارو شروع کردم.

::

+مشورت بدید لطفا: حالا که بعد از چندسال ما هم اندرویددار شدیم خیلی‌ها وقتی می‌بینن توی گوشیم واتس‌اپ و وایبر نصب نیست تعجب می‌کنن؛ بعضی‌ها با دلایلی که میارن تشویقم می‌کنن نصب کنم و بعضی‌ها هم میگن کلهم بیخیال این مدل شبکه‌های اجتماعی بشم! نظر شما چیه؟ اگه دلیلتون رو هم بگید که عالی میشه!

بی تعارف

سعی می‌کنم حداقل تکرار سریال «معراجی‌ها» رو ببینم و از دستش ندم. کاری هم به انتقادهایی که میشه ندارم و ادعا نمی‌کنم «معراجی‌ها» یه فیلم بدون اشکاله. اتفاقا خودم تا الان انتقادهای زیادی بهش دارم ولی با همه‌ی این اوصاف تو بلبشوی فیلم‌ها و سریال‌های غیرارزشی، این سریال و یه چندتای دیگه در حکم لنگه کفش توی بیابونن! الان هم داستان سریال به جاهای خوبش رسیده و دانشجوهای مخالف دفن شهدا توی دانشگاه تونستن مانع این کار بشن. قراره قسمت‌های بعدی، بازتاب خبری رسانه‌های فارسی‌زبانِ خارجی مثل manoto و BBC رو نشون بده و ادامه داستان... . پس پیشنهاد میدم حتما ببینیدش. بعدا هم می‌تونیم مفصّل روی نقاط ضعف و قوتش صحبت کنیم.

::

معراجی ها

::

بی تعارف

گاهی وقت‌ها یکی رو نیاز دارم که تو چشم‌هام زل بزنه و بهم بگه:

«خودت کردی که لعنت بر خودت باد!»

::

هیچ وقت آرزو نکن زبون تیزی داشته و حاضر به جواب باشی،

آرزو کن گزیده و سنجیده حرف بزنی... ( و تمرین کن!)

::

این خوبه که رُک و بی‌تعارف باشیم

ولی باید حواسمون رو هم جمع کنیم به بهانه‌ی کنار گذاشتن تعارف، ادب رو کنار نذاریم!

::

+  یکی همیشه هست که عاشق منه! (+)

بی تعارف

جوری درباره دور و بری‌هات حرف بزن

که اگه اشتباهی پیامک رو واسه خودشون فرستادی،

شرمنده‌شون نشی!

بی تعارف

می‌گفت: با هر زحمتی بود دست‌هام رو به ضریح رسوندم و زیارت کردم. خسته و مونده اومدم زیرزمین حرم، یه گوشه واسه خودم نشستم. چشمم افتاد به دوتا بچه 10، 12 ساله‌ای که روی ویلچر نشسته بودن. یکی‌شون معلوم بود پاهاش کوتاه و بلنده. اون یکی هم یه دستش فقط تا آرنج بود و احتمالا پاهاش مشکل داشت؛ خیلی معصوم بودن. یه لحظه حس کردم امام رضا علیه‌السّلام پیش‌شون نشسته و داره با محبت پدرانه دستی رو سرشون می‌کشه. این حس رو به چشم نمی‌تونستم ببینم اما باورش کردم؛ باوری که چند لحظه پیش وقتی پنجره‌های ضریح، تو دستم بود بهش نرسیده بودم!

::

حس هشتم!

::

بی تعارف

کاسه تحریم‌ها شکسته شد غافل از اینکه همیشه کاسه دیگری زیر نیم‌کاسه‌های آمریکایی است!!

::

کاسه های زیر نیم کاسه
::

پ.ن:

+ امام خامنه‌ای: آنها به دنبال مذاکره‌ی حقیقی و عادلانه نیستند، بلکه تسلیم‌شدن ملت ایران را دنبال می‌کنند. در حالی که اگر ملت ایران می‌خواست تسلیم آمریکایی‌ها باشد، اصولا انقلاب نمی‌کرد... . هدف تحریم‌ها، همچنان‌که بارها گفته‌اند، خسته‌کردن ملت ایران و جداکردن ملت از نظام اسلامی است. بنابراین اگر مذاکره هم انجام شود، اما ملت همچنان در صحنه باشد و بر حقوق خود پافشاری کند،‌ تحریم‌ها وجود خواهد داشت.

دیدار با مردم آذربایجان

91/11/28

+ دکتر روحانی: کاسه تحریم شکسته شده و هیچ بندزنی قادر نیست این کاسه را به حالت اول بازگرداند. (+)

93/4/10

+ تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران (+)

بی تعارف

تازه از مشهدالرضا (ع) برگشته بودم، حالم خوب بود که چشممو باز کردم دیدم تو حرم حضرت کریمه‌ام، اونم شب ولادتشون، حاج محمود هم داره میخونه: من با تو آرومم، مولاتی معصومه... حالم خوب‌تر شد! تصمیم گرفتم از این به بعد وقتی خوبم بیام و اینجا بگم... الان خوبم! خداروشکر.

این طوری که داره پیش میره شهریور، یه ماهه ولی اندازه یه سال توش کار دارم! دعا کنید خدا به وقتم برکت بده که بتونم به همه کارهام برسم.

::

پ.ن:

+ روز دختر رو تبریک میگم... خیلی‌ها الگو ندارن معرفی کنن، ما الگو داریم بلد نیستیم خوب معرفی کنیم! إن‌شاءالله بتونید از حضرت معصومه‌ (س) درست الگو بگیرید.

بی تعارف

دیروز دکتر گفت: «با این حالت، مسافرت هم میخوای بری؟!» و شاید هر چه از دستش برمی‌آمد نوشت: سرم، پنی‌سیلین، ب‌کمپلکس و...

برای درمان کامل علاوه بر استفاده داروها معمولا باید دوره‌ی سرماخودگی هم تمام شود اما خودم بهتر می‌دانم که نه فقط مریض، این روزها مریض‌تر شده‌ام. دردهایم چند وقتی هست صدای‌شان درآمده و دکتر فقط عفونت گلویم را می‌بیند و از عفونت روحم و دردهای آن بی‌خبر است! دردی که دوره‌‌اش هر سال در مشهد تمام می‌شود؛ دردی که دل‌تنگی، پای ثابت آن است.

از این‌که بگویم بعضی از همین حرف‌ها و رفتارهایم ادا اطوار است خجالت نمی‌کشم! چون وقتی دیگران نمی‌توانند همه دردهایم را ببینند مجبورم پیازداغش را زیاد کنم. اگر بخواهم بیشتر خودم را تحویل بگیرم باید مثال کبوتری را بزنم که حال پرواز ندارد و اگر هر لحظه بمیرد کسی تعجب نمی‌کند اما وقتی همان کبوتر را می‌برند و در صحن حرم رضوی ولش می‌کنند، جان دوباره می‌گیرد و جوری پرواز می‌کند انگار تازه متولد شده است... (غافل از اینکه کبوتر بعد از تولد تا چندوقت اصلا نمی‌تواند پرواز کند!)

راستش را بخواهید دل‌تنگ صحن انقلابم، دل‌تنگ نقاره‌ام، دل‌تنگ هوای حرمم! بگذار خرده بگیرند که من شما را نشناخته فقط دلخوش به گنبد و گلدسته‌ام. اصلا من هرسال برنامه‌ریزی می‌کنم ساعتی زیارت بروم که بتوانم دستانم را به ضریح برسانم. اصلا من عاشق کبوترهای حرم شده‌ام، کبوترهای حرم «شما»، ضریح «شما»، صحن و سرای «شما» و چقدر بی‌ارزشند همه‌ی این‌ها منهای «شما»!

با خودم فکر می‌کنم الان، اولِ نوشته‌ام را تغییر بدهم و به‌جای درد و درمان بنویسم «دلم، کبوتر جلد حرم شماست، هرجا ولش کنی خودش را با کله به حرم می‌رساند» ولی بلافاصله تا می‌خواهم آب دهانم را قورت بدهم اجزای صورتم از درد در یک نقطه جمع می‌شود و از بازنویسی منصرفم می‌کند!!

::

کبوترانه

::

* شعر عنوان از سیدحمیدرضا برقعی

+ عکسشونو که گرفتم قرار شد پیغامشون رو هم برسونم مشهد، کبوترهای «بقیع» رو میگم! پیغامشون این بود:

«به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت؟!»

بی تعارف

میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی...

زنده‌یاد حسین پناهی

::

عقل ناقص من این‌قدر قد می‌دهد که شاعر نگاه انتقادآمیزی به وضعیت آدم‌های زمان خودش دارد؛ آدم‌هایی که بدون در نظر داشتن اهداف متعالی زندگی، مشغول روزمرگی‌هایشان شده‌اند و احیانا برای داشتن میز و مقام، انسانیت را فراموش کرده‌اند. حالا خدا نکند من این شعر را با صدای خاص محسن چاوشی گوش بدهم و تُف و لعنت کنم به زندگی بدون این‌که حواسم باشد شاعر چقدر هنرمندانه می‌‌خواهد به ما بفهماند: «این نیست زندگی»!!

::

پ.ن:
+ با احترام بی‌نهایت به زنده‌یاد حسین پناهی.

بی تعارف

- الو سلام بنیامین! عزیزم! خوبی؟ اوضاع چه‌جوریه؟!
- الو باراک! چه حالی؟ چه احوالی؟ اوضاع که همیشه اولش خوبه ولی آخرش گند می‌خوره!
- خب خودتو ناراحت نکن! امروز مصاحبه خبری دارم، خودم درستش می‌کنم!
- مصاحبه‌های خبری تو به درد خودت میخوره! قرار بود جام جهانی بیشتر طول بکشه که نکشید! قرار بود سازمان ملل هیچ موضعی راجع به ما نگیره، که اونم جدیدا ابراز تاسف کرده. قرار بود ایران رو توی سوریه و عراق مشغولش کنید که اونم نتونستید. لااقل به «شرمن» بگید پرونده‌ی هسته‌ای رو داغش کنه! چند روزه رسانه‌ها زوم کردن رو ما!
- اتفاقا همین چند دقه پیش «شرمن» این‌جا بود. بهش گفتم نمی‌خوام مذاکرات حل بشه فعلا فقط سر و صدا کنید.
- بعید می‌دونم کافی باشه.
- خب میگی چی‌کار کنیم؟!
- چه میدونم! یه خبر داغ‌تر و جنجالی‌تر نیازه! مثلا یکی از هواپیماهای روسیه رو بزنید!
- دیوونه شدی بنیامین!
- پیشنهاد به این خوبی؟! مگه چشه؟
- هزینه‌اش خیلی زیاده، ولی فکر کنم بتونم یه کار دیگه‌ای بکنم! بسپرش به من!
- چه فکری تو سرته باراک؟
- میگم بچه‌ها توی اوکراین، یه خودی نشون بدن مثلا یه هواپیما بزنن، بعدش ما بندازیم گردن روسیه!
- واقعا که! اینم شد فکر آخه نابغه؟!
- تو کارت نباشه! بسپرش به خودم. جلب توجه رسانه‌ها رو میخوای دیگه! خودم حلش می‌کنم.
- باشه باراک جون! فقط یه چیزی...
- جونم بنیامینم!
- چند شبه نمیتونم بخوابم! همش کابوس می‌بینم.
- چرا عزیزم؟! تو که این‌جوری نبودی؟ حالا چهار تا هم از سربازای شما کشته شدن دیگه! فدای سرت...
- نه بابا! موضوع اصلا این نیست... تا چشامو میبندم عکسش میاد جلو روم! یه خشمی تو چهره‌اش هست، خیلی میترسم!
- عزیزم! مگه قرار نبود دیگه صحبتشو نکنیم! اون یه افسانه است... مگه میشه آدم هم‌زمان هم تهران باشه، هم سوریه، هم عراق، هم لبنان؟!
- راست میگی! بازم خیالاتی شدم. بهتره بیشتر استراحت کنم!
- آره قربونت برم! خیالت راحت. اصلا فکر کن کسی به اسم «قاسم سلیمانی» وجود نداره. راحت بگیر بخواب!

::

تماس تلفنی باراک و بنیامین

::

پ.ن:

+  در وقت مناسب جام خشم را بر سر صهیونیست‌ها خالی می‌کنیم. (+)

+ دانلود کلیپ «می‌کشیم» حامد زمانی: (+)

بی تعارف