پدران و مادرانِ امروزِ جامعهِ ما همان نسلی هستند که برای پرورش مهارتهایشان در دوران کودکی و نوجوانی، امکانات کافی مهیا نبود و معمولا خواستههای کوچک و بزرگ آنها لابهلای خواستههای برادر و خواهرانشان گم میشد و امروز تصمیم دارند یک فرزند داشته باشند تا بتوانند برایش جبران کنند!
والدینی که با ورود فرزند به زندگیشان، همه توجه و امکانات را معطوف او کردهاند و این را حق مسلّم فرزند میدانند. مثلا کافیست علاقهای به موسیقی در فرزندشان ببینند تا در هر شرایط مالی برای خرید یکی از آلات موسیقی و تهیه هزینه کلاسهای آموزشی به تکاپو بیافتند و اگر فرزند بخواهد ورزش کند بهترین وسایل و لباسهای ورزشی را برایش فراهم کنند. هیچ نیاز و خواستهای نیست که در چشم به هم زدنی رفع نشود؛ حتی آرزوهای بلندپروازانه که با توان مالی خانواده تناسبی ندارد و هر چه جلوتر برود میخواهد از مرز قانون و شرع هم بیرون بزند!
این توجه بیش از حد والدین اثرات بدی بر شخصیت کودک دارد؛ اینگونه کودکان غالبا حساس، زودرنج، پرتوقع و کمصبر هستند، نمیتوانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. تکفرزندها از جامعه پیرامونشان هم انتظار دارند همانند والدین با آنها رفتار کنند و در بسیاری از اوقات که دنیای واقعی کاملا مطابق میل و خواسته آنها و پاسخگوی توقعاتشان نباشد، دچار سرخوردگی و ناسازگاری میشوند.
.
::
+ با استناد علمی به مقاله آسیب های تک فرزندی از پایگاه اینترنتی حوزه