(کاروان پیاده نجف تا کربلا – اربعین 92)
از صبح پنجشنبه که با آن اتوبوس فکسنی تا مهران رفتیم و گرفتاریهای دوباره مرز مهران و شام ساعت 3:30 صبح ِ بین ِ راه و تب و لرز و سرفههای پشت سرهم بچهها و سرمای زیر صفر ِ نماز صبح ِ همدان و البته طعم دبش دعای ندبه داخل اتوبوس تا ظهر جمعه که با استقبال خانوادهها رسیدیم رشت، همهاش انگار یک لحظه بود، یک آن بود که گذشت و ما به خودمان آمدیم دیدیم همان جای اول هستیم. دستمان از حرم کوتاه است و دلمان تنگِ ششگوشه. اصلا انگار همهی این 10 روز یک رویا بود؛ رویای زیبایی که همه بچههای هیئتمان آرزویش را دارند. فقط همینقدر میدانم که برگشتیم جای اولِ اولِ خودمان، مگر نفرمود امام صادق علیهالسّلام به حسینبنثُوَیر:
- اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن علی (علیهماالسلام) باشد. اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمى که برمىدارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مىفرماید. تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مىدهد، تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مىفرماید، تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشتهاى نزد او آمده و مىگوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به تو سلام میرساند و خطاب به تو مىفرماید: از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشتهات آمرزیده شد.
(کامل الزیارات ص132)